حریق شعله گوگردی بنفشه چه زیباست!!




دیباچه
دکتر شفیعی کدکنی

بخوان به نام گل سرخ در صحاري شب
كه باغ ها همه بيدار و بارور گردند
بخوان دوباره بخوان تا كبوتران سپيد
به آشيانه خونين دوباره برگردند
بخوان به نام گل سرخ در رواق سكوت
كه موج و اوج طنينش ز دشت ها گذرد
پيام روشن باران
ز بام نيلي شب
كه رهگذار نسيمش به هر كرانه برد
ز خشك سال چه ترسي
كه سد بسي بستند
نه در برابر آب
كه در برابر نور
و در برابر آواز
و در برابر شور
در اين زمانه ي عسرت
به شاعران زمان برگ رخصتي دادند
كه از معاشقه ي سرو و قمري و لاله
سرودها بسرايند ژرف تر از خواب
زلال تر از آب
تو خامشي كه بخواند ؟
تو مي روي كه بماند ؟
كه بر نهالك بي برگ ما ترانه بخواند ؟
از اين گريوه به دور
در آن كرانه ببين
بهار آمده
از سيم خاردار
گذشته
حريق شعله ي گوگردي بنفشه چه زيباست
هزار آينه جاري ست
هزار آينه
اينك
به همسرايي قلب تو مي تپد با شوق
زمين تهي دست ز رندان
همين تويي تنها
كه عاشقانه ترين نغمه را دوباره بخواني
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان
حديث عشق بيان كن بدان زبان كه تو داني



سالار عقیلی:
ترانه دیباچه 1


ترانه دیباچه 2


ترانه دیباچه 3

هیچ نظری موجود نیست: